گروه فرهنگی مشرق؛ یکی از دغدغه های سیاستگذاران فرهنگی دولت اعتدال خصوصی سازی بخش فرهنگ می باشد. اولویت اصلی این سیاست را می توان به مسائل اقتصادی مانند تولید و عرضه ی محصولات فرهنگی توسط بخش خصوصی و پدید آوردن بستر های تجاری در میان مردم دانست. اینکه سینما با اتکا به بخش خصوصی وابستگی خود را به دولت از بین ببرد و به اصطلاح سخنان مدیر سازمان سینمایی "سینما خودش پول خودش را در بیاورد" .از طرفی در بازار نشر و همچنین عرصه تئاتر و نمایش با الگو قرار دادن افکار عمومی ،اصلاحات محتوایی بر عهده ی شخص صاحب اثر باشد و این تنها با از میان برداشتن حمایت بخش دولتی و در پی آن نظارت این بخش ممکن خواهد بود .
ظاهرا مقصود مدیران فرهنگی از خصوصی سازی در این عرصه سبک نمودن بار مالی دولت از تولیدان بعضا کلان فرهنگی و سپردن آن به اشخاص تولید کننده می باشد. اما باید دانست که این تنها یک محور این سیاست است. هدف اصلی در روند این خصوص سازی ادامه مسیر جریان نئولیبرال فرهنگی در راستای سیاست گذاری ها وزارت ارشاد از اواخر دهه شصت خواهد بود با این تفاوت که چهره ی فرهنگی دولت یازدهم در بخش خصوصی شدیدا مبتنی بر فرهنگ بورژوایی مسلکانه ، اپیکوری و ابسورد ، روشنفکران می باشد. این را میتوان در تولیدات سینمایی و نمایشی یک ساله اخیر کاملا ادراک نمود.
سپردن عرصه فرهنگ به مناسبات بخش خصوصی، هنری مردمی به بار نخواهد آورد زیرا جریان نئولیبرال و سکولار که خصوصی سازی را در عرصه فرهنگ مدیریت می کند صورت مثالی مردم را در طبقه ی بورژوا و مدرن سرمایه دار و خرده سرمایه دار می بیند و اساسا هدفش برای تولیدات فرهنگی مخاطب قرار دادن این اقلیت از جامعه می باشد. لذا چنانچه هم اکنون در تولیدات تبلیغاتی و سینمایی و همچنین آثار منتشره از سوی ناشران سکولار کشور و اجرا تئاتر های کارگردانان غرب زده و روشنفکر مشاهده می کنیم در جملگی ظهوراتش بی توجهی به آرمان های عدالت طلبانه انقلاب است که غایتی تماما بورژوایی دارد .هدف بخش خصوصی در تولیدات فرهنگی تنها اغوای اذهان عمومی و سرگرم نمودن آنان با مضامین پیش پا افتاده و عمدتا مبتذل در جهت منفعت طلبی و سود محوری اقتصادی ست .
سیاست فرهنگی با هدف خصوصی سازی ادعای سیاست زدایی از عرصه فرهنگ را دارد اما این سیاست زدایی در راستای سیاست ها جهانی نئولیبرالیسم تنها فریبی بزرگ است که با شعار مبهم هنر برای هنر و از بین بردن مرز بندی های هنر ارزشی و غیر ارزشی سعی در ورود کالایسم به عرصه های غیر کالایی را دارد. این همان اقصاد فرهنگی سرمایه داری ست که در تعبیر بسیاری از نظریه پردازان غربی چون لوکزامبورگ یا جیمسون ظاهر شدن بخشی پنهان از ظرفیت های سیستم سرمایه داری در عرصه فرهنگی می باشد .
متاسفانه در ایران کانون های تولیدات فرهنگی و بصری که هیچ مبنای متعهدانه و دینی ندارند در مرکزی ترین جبهه های فرهنگ انقلاب نفوذ یافته اند و با ناتوان نمودن مالی ارگان های دولتی فرهنگ عنان تولید را در دست گرفته اند و می تازند. چنانچه که در تولیدات سینمایی اخیر یکی از همین کانون ها تبلیغاتی پیداست رشد خزنده ی جریان سکولار ، اشاعه فرهنگ مصرف گرا ، ظاهر پرستی و پوچ انگاری به دورن جامعه می باشد .این امر تصرف نمودن کانون های فرهنگی برای از بین بردن هرگونه آرمان گرایی و تعهد انقلابی – اسلامی و ایجاد پیش زمینه برای مقاصد سیاسی است . آنچه که امروزه اعتدال نامیده می شود افراطی دانستن هر گونه آرمان گرایی و تعهد به باوری استوار است. اعتدال در عرصه فرهنگ یعنی زدودن هر گونه تعهد با هدف اشاعه ی نهیلیسم ، ابسوردیسم در جهت رشد سکولاریسم.
*مسعود قدیمی